چار دیوونه
بیشین چایی بیارم
چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 15:5 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

به سلامتی اون پسرایی که برا روز ولنتاین باید یه گونی عروسک بخرن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حالا به سلامتی اون دخترایی که توی این روز نمیدونن سر کدوم قرار برن....
ما هم که کلأ نمیدونیم ولنتاین چیه :| خوردنیه فک کنم :|

چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 14:54 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

پسر باید :
ته ریش داشته باشه، پرایدم داشته باشه
پوستش برنزه باشه، پرایدم داشته باشه
موهاشم کوتاه باشه، پرایدم داشته باشه
پیرهن مردوونه بپووشه، پرایدم داشته باشه
... بو ادکلنش همه جارو برداره،پرایدم داشته باشه
آستینشو تا آرنج بزنه بالا، پرایدم داشته باشه
ابروهاش رو بر نداره، پرایدم داشته باشه
دماغش عملی نباشه، پرایدم داشته باشه
قدش هم انقد بلندتر از دووس دخترش باشه
که وقتی دختره میخواد بووسش کنه
بره روو پراید پسره تا بتونه بووسش کنه
پسر باید پراید داشته باشه، پراید ... !!!
میفهمی ؟؟؟ پـــــــــــرایــــــد :| !!

چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 14:52 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

مدیرعامل سایپا دلیل افزایش قیمت پراید را گران شدن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حلب روغن اعلام کرد و شرکت قو را مقصر اصلی آن دانست

 

شـایـد بـاورتـون نشـه ولــــی دیــروز سـوار یـه پـرایـد شـدم! Smile)

 

پراید رسید به زانتیا

مهدی بیا،مهدی بیا!

 

تعریف از خود نباشه ولی بابام
.
.
.
.
.
.
.
چیه؟فکر کردی میخام بگم پراید داره؟
نه جانم!...
بابام منو خییییلی دوست داره!!

 

 

آیا نگران پراید خود هستید؟ آیا میترسید خطی روی آن بنشیند ؟ آیا نگران تمیزی ماشینتان هستید؟ خوب نگرانیتون خیلی بجاست منم بودم نگران میشدم کم الکی که نیست پرایده
 

چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 14:24 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ
دیروز تو تاکسی بودیم رانندهه رفت بنزین بزنه با یه راننده دیگه دعواش شد

 
یارو به راننده ما گفت “تومسافرکشی؟ تو عـَـــــن کشی…

 
ما چارتا تو ماشین :|

 
فقط نمیدونم این بغل دستی من چرا ، تا وقتی که برسیم همش به افق خیره بود

 

 

 
‎+18
.
..
.
.
.
.
دنبال چی میگردی منحرف؟!؟!؟!؟
قیمت پراید رو اعلام کردم.
در ضمن عمم سالمه اما با اون کاری نداشته باشید.
 
 
 
پسر : پدر ، من به دوست دخترم چی هدیه بدم ؟

 
پدر : دوست دخترت چه شکلیه ؟!!!

 
پسر : ماه ، عسل ، پنجه آفتاب ، خوشگل ، زیبا ، عالی و البته دوست داشتنی ♥ ♥
... ...
پدر : شماره ی منو بهش بده !
 
 
 
تا میای " توبه " کنی شرایطِ یه گناهِ تُپل فراهم میشه !

 
 
 
یکی از فانتزیام اینه که برم آکادمی گوگوش موقع خوندن نتونم خودمو کنترل کنم و گریه کنم.گوگوش هم احساساتی بشه دستاشو باز کنه بگه بیا بغلم منم برم جلو بابک سعیدی رو بغل کنم گوگوش ضایع بشه.:)

 

یه دوس دخترم نداریم که وقتی میریم خونشون مامانش واسه جفتمون اسپند دود کنه و افتخار کنه دخترش همچین دوس پسر لامصّبی داره!

 

هر کاری میکنم این ولنتاینی یه دعوا راه بندازم بدتر میاد سمتم :|Smile)

 

دقت کردین وقتی دوتا کلید شبیه به هم داری ، هیچوقت اولین کلید ، کلید درست نیست ؟

 

میدونید اگه هایده خدابیامرز الان زنده بود و توپارسی بلاک بود چی میخوند ؟؟ بزن لایک که امشب باز دلم از دنیا گرفته... بزن لایک و بزن لایک!!!!!

 

 

سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, :: 20:8 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

نشستم پشت کامپیوتر تنهایی حالشو میبرم …. یهو یکی میاد تو میشینه کنارم ….باید براش از اول تا آخر پیدایش کامپیوتر رو براش توضیح بدی …. تازه تو هر سایتی هستی باید عکساشو ببینه … عه ! اون چی بود !؟ این چیه !؟ بزن ببینیم چیه ! لاغری در ده دقیقه !؟ اینجا چی نوشته !؟ اونجا چی نوشته !؟ ینی آدم میخواد مانیتور رو از پهنا بکنه تو حلقش

سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, :: 20:4 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

یونانی ها دروغگو هستند ولی خود سقراط هم یونانیه پس دروغ میگه که یونانی ها دروغ میگن !
پس یونانیها راستگو هستند و سقراط هم که یک یونانیه پس راستگوست !
پس راست میگه که یونانیها دروغگو هستند پس ؟؟؟
آخر یونانیها دروغگواند یا راستگو ؟؟؟

سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, :: 19:59 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

پسر یه اشتباه میکنه
دختر سرش داد میزنه
پسر بعد معذرت خواهی میکنه

دختر یه اشتباهی میکنه
پسر سرش داد میزنه
دختر میزنه زیر گریه

بازم پسر معذرت خواهی میکنه:)

سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, :: 19:48 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

مکالمه دو پسر : پسر اول: چقدر خپل شدی مرتیکه … شبیه خرسای قطبی شدی الاغ…. کمتر بخور ، از صبح تا شب مثل گاو آت و آشغال میخوری معلومه انقدر دایره میشی دیگه … پسر دوم : خفه شو عوضی. حرف تو زر مفت هم نیست ( محکم تر شدن دوستی بین دو پسر و تموم شدن مکالمه با خنده )

مکالمه دو دختر : دختر اول: خوشگلم یه مقدار تپل شدی ولی بهت میاد عزیزم … دختر دوم: تو هم دماغت بعد عمل یه ذره زیادی کوچیک شده ولی بازم خوشگلی نانازم ( از فردای روز مکالمه هیچ رابطه ای بین دو دختر مشاهده نشده)

سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, :: 19:47 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

مصارف جعبه یکبار مصرف پنیر تو خونه
۱- خود پنیر
۲- قالب یخ
۳- جا قرصی
۴- جامدادی
۵ – جا ادویه
۶ – پیمانه برنج
۷ – نگهداری رب
۸ – نگهداری پیاز داغ
– جا صابونی
۱۰ – کاسه حمام
۱۱ – تفاله گیر ظرف شویی
۱۲ – تحویل به بازیافت

و در پایان افسوس خوردن که:
خره حیف بودا میشد هنوز ازش استفاده کرد.

سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, :: 19:33 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

دقت کردین !؟

وقتی دعواتون با یکی تمام میشه تازه کلی جواب های دندون شکن به ذهنتون میرسه !

 

دقت کردین:

یک سری از کارهای اداری هست که هیچ وقت لازم نیست خود آدم انجامشان بدهد. اطرافیان زحمت اش را می کشند. یکی از آن کارها گرفتن شناسنامه آدم است، دیگری هم باطل کردن اش!

  

یارو توی کوه داشته قدم میزده یه زمرد پیدا کرده به وزن یازده و نیم کیلوگرم!اونوخ من یه بیست و پنش تومنی توی خیابون دیدم خم شدم وردارم خـِشتـَکم جر خورد

  

دقت کردین اگه انگشتت با تبر قطع شه، دردش کمتره تا اینکه با کاغذ بریده بشه؟؟

 

با فک و فامیل ، نشستیم اسم و فامیل بازی کردیم ،

دائیم برای میوه با “ی” نوشته ” یه کیلو خیار ” !!!!!

همچین هم اصرار میکنه درسته که آدم شک میکنه حتما راست میگه …..

 

ما به یکی گفتیم خدا به زمین گرم بزنتت ،

نام برده الان روی شن های سواحل آنتالیا داره آفتاب میگیره .فک کنم سوتفاهم شده با خدا !!!

 

بابا! تورو خدا این ناف رو یه جور قیچی کنید که بعدش گود نشه همش آشغال بره توش!
با تشکر از جراحان محترم!

 

 

این دبستانى هایى که تو هفته دو روز تعطیلن،

اگه پس فردا بیان زِر زِر کنن که ما نسل سوخته ایم و اینا،

جورى با پشت دست بزنید تو دهنشون که دیگه نتونند بلند بشن …!!

 

 

وقتی یه دختری یه پسری رو دوست داره هیچ کسی از این موضوع خبر نداره به جز خود دختره

ولی وقتی یه پسری عاشق یه دختری میشه همه ازین موضوع خبر دارن به جز خود دختره

 

دقت کردین !؟

دل میگه آره، تجربه میگه خفه…!

 

یکی از چالش های بزرگی که در کودکی فراروی ِ من بودُ باهاش درگیر بودم

این بود که چه جوری “فریبرز عرب‌نیا” و “ابوالفضل پور‌عرب” رُ از هم تفکیک کنم !!!

 

یکی از لحظه های خیلی ضایع ، وقتیه که میری دسشویی کارتو میکنی بعد میبینی آب قطه !

 

شمام عادت دارین عین من اینقدر یه آهنگی رو گوش کنین تا کهیر بزنین و اسهال بگیرین؟

 

دقت کردین ؟

دو ساعت پشت تلفن معطلی که گوشی رو برداره، تا میایی خمیازه بکشی یارو میگه الو!

 

دقت کردین وقتی توی خونه بی کار هم هستید،از نظر پدرو مادرتون

بچه های همسایه یا بچه های فامیل بهتر از شما بیکار هستند!!!

سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, :: 19:24 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

چندسال پیش یک روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم.

ناگهان پدرو مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدند که:« ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر ».

رفتم خواستگاری ؛ دختر پرسید: « مدرک تحصیلی ات چیست »؟ گفتم:« دیپلم تمام »!

گفت:« بی سواد! امل! بی کلاس!پاشوبرو دانشگاه ».

رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم ……برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ پدر دختر پرسید:« خدمت رفته ای »؟

گفتم:« هنوز نه »؛ گفت:« مردنشده نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی ».

رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ مادر دختر پرسید:« شغلت چیست »؟

گفتم: « فعلا کار گیر نیاوردم »؛ گفت:« بی کار! بی عار! انگل اجتماع! علاف! پاشو برو سر کار ».

رفتم کار پیدا کنم؛ گفتند:« سابقه کار می خواهیم »؛ رفتم سابقه کار جور کنم؛ گفتند:« باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم ».

دوباره رفتم کار کنم؛ گفتند: « باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم».

برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ گفتم: « رفتم کار کنم گفتند سابقه کار، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی ». گفتند:« برو جایی که سابقه کار نخواهد ».

رفتم جایی که سابقه کار نخواستند. گفتند:« باید متاهل باشی ».

برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ گفتم:« رفتم جایی که سابقه کار نخواستندگفتند باید متاهل باشی ».

گفتند:« باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی ».
رفتم؛ گفتم:«باید کار داشته باشم تا متاهل بشوم».
گفتند:« باید متاهل باشی تا به توکار بدهیم ».

برگشتم؛ رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!

دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, :: 22:43 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ
یا از من پولدارترن که بهشون میگم مال مردم خور یا بی پول ترن که بهشون میگم گدا گشنه

یا بهتر از من کار میکنن که بهشون میگم خایه مال یا کمتر کار میکنن  که بهشون میگم خایه مال

یا از من سرسخت ترن  که بهشون میگم کله خر یا  بی خیال ترن که بهشون میگم ببو

یا از من هوشیارترن که بهشون میگم فضول یا ساده ترن که بهشون میگم هالــو

یا از منخایه مال ترن که بهشون میگم کس خل یا از من محتاط ترن که بهشون میگم بی خایه

یا از من دست و دل باز ترن که بهشون میگم ولخرج یا اهل حساب و کتابن که بهشون میگم چس خور

یا از من بزرگترن که بهشون میگم گنده بگ یا کوچیکترن که بهشون میگم فسقلی

یا از من مردم دار ترن که بهشون میگم بوقلمون صفت یا رو راست ترن که بهشون میگم احمق

خدا رو شکر که بقیه ی ایرانیا مثل من فکر نمیکنن والا معلوم نیست مملکتمون به چه روزی می افتاد !

 
دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, :: 15:10 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

پسر در حال دویدن

...  دووووممم ترق (صدای زمین خوردن) رفیق پسر: اوه اوه شاسکول چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی الاغ

پاشو گمشو! (شپلخخخخخ "صدای پس گردنی")

یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!

یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ!

 

دختر در حال راه رفتن...

دوفففففففک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)

رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟

وااااااااااای...

یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟

یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟ دستتونو بدین به من!

من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین

پیاده برین...

دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, :: 15:2 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

خانمی به آشپز خانه رفت و دید همسرش با یک مگس کش اینطرف و آنطرف میچرخد.
پرسید : چیکار میکنی؟
همسرش پاسخ داد : مگس شکار میکنم!
-آه چند تا کشتی؟
-پنج تا، سه مذکر و دو مونث!!
همسرش با تحیر پرسید : چجوری جنسیت شونو فهمیدی؟ شوهرش گفت : آخه سه تاشون روی شیشه خالی آبجو بودن و دو تا روی تلفن!!

دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, :: 14:57 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ
مرد در حالى که داشت روزنامه می‌خواند رو به زنش کرد و گفت: در روزنامه نوشته بررسیهایى که به عمل آمده نشان می‌دهد زنها روزانه ۳۰,۰۰۰ کلمه حرف می‌زنند در حالى که این میزان در مورد مردها فقط ١٥٠٠٠ کلمه است.
زن گفت: علتش این است که ما باید هر چیز را دوبار تکرار کنیم تا مردها بفهمند.
مرد گفت: چی؟!!

دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, :: 14:46 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

اینایی که کسی از کاراشون سردرنمیاره،
اینایی که کاراشونو همیشه ساکت و آروم انجام میدن،
اینایی که عشقشون لباس مشکیه،
اینایی که دلشون نمیاد وقتی که خوابی بیدارت کنن،
اینایی که روزا براشون بی معنی شده و شبا فقط کار میکنن،
اینایی که با دیواره خونه ها یه دنیا خاطره دارن،
اینا رو خیلی زیاد مواظبشون باشید،
این لامصبا دزدن !

دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, :: 14:36 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

مامانم باهام لج کرده میگه از بس هر دختری نشونت دادیم یه ایرادی گرفتی
اگه دختر مورد علاقت پیدا شد اسید میپاشم روش !
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
یکی‌ از فانتزیام اینه که یکی‌ واسم یه جعبه بزرگ کادو بیاره و توش
یه جعبه کوچکتر باشه و همین روند ادامه پیدا کنه و آخرش برسه
به سویچ پورشه یامثلا لامبورگینی !
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
دو تا پسربچه ۴ و ۹ ساله تو فامیلمون داشتن دعوا میکردن
یعنی داداش بزرگه داشت کوچکه رو کتک میزد ؛ من رفتم پا در میونی کردم
و کوچیکه رو نجات دادم بعدش همون کوچولوه بهم فوش میده میگه
به تو چه داداشمه ؟؟؟ صلاحمو میدونه داره تربیتم میکنه  !
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
یعنی فقط تنها در صورتی بوی ادکلن ماندگاره که بوش بد باشه !
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
یادش بخیرچقد اسکل بودم!
نیم ساعت دست به سینه مینشستم تا مبصر اسمم روجزءخوبها بنویسه!
بعدم معلم میومدبدون توجه به اسم ها تخته روپاک میکرد!
وچقداسکل تر بودم که زنگ بعدی هم دست به سینه مینشستم !
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
امروز از سرکار برگشتم خونه میبینم همه باهام سنگینن
هیشکی تحویلم نمیگیره ، الان فهمیدم دیشب مادرم خواب دیده من بدون
اجازشون ازدواج کردم …
اصن دقت که میکنم خدارو شاکرم رام داده خونه !
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
خودم رو کشتم رفتم مهندسی رباتیک گرفتم
فامیلمون برگشته میگه عقربه بزرگه ساعت خونه مون افتاده ، می تونی جا بندازیش !؟
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
به مامانم میگم من شام بیرون میخورم ، هوس فست فود کردم …
میگه نمیخواد ، فردا شب هوس کن !
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
با داداشم رفتیم بوتیک اون جنسی که می خواستم نبود
به فروشنده میگم ببخشید ما یه دور بزنیم برمیگردیم …
دادشم برگشته به فروشنده میگه :
دروغ میگه از صبح به ده نفر دیگه هم همینو گفته ، شما منتظر ما نباشین !
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
خواهر زادم (پنج سالشه) بهم میگه : دلم برات تنگ شده …
ازش می پرسم : دلت برای من تنگ شده یا موبایلم ؟
میگه : هم موبایلت هم کامپیوترت !
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
دماغمو عمل کردم
آوردنم خونه ، بابام هی میاد تو اتاقم میگه حیف نبود اون گرز دزد ترسون منو دادی رفت ؟

دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, :: 14:27 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!

 

اعتراف می کنم وقتی داداشم دو ماهش بود خندون رفتم تو آشپزخونه، مامانم گفت نارنگیتو خوردی؟ گفتم آره، تازه به آرشم دادم!
بیچاره مامانم بدو بدو رفت نارنگی رو از حلقش کشید بیرون!

 

اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووونبلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت.گفتم منم همینطور.گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حمتاً..از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم!

 

 اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای …
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده

 

چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود … بهش اس ام اس(!) زدم گوشیتو جا گذاشتی!!!!!!!

 

اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده …ازون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام:امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کودوم وسیله ها دست زد؟
بیشترم به دریچه کولر شک داشتم

یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, :: 21:18 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

دختر بودن یعنی تمام عمر پای آینه بودن!

دختر بودن یعنی پنکک زدن به جای صورت شستن!

دختر بودن یعنی كله قند و لی لی لی لی ...

دختر بودن یعنی پس این چایی چی شد؟؟!

دختر بودن یعنی الگوی خیاطی وسط مجله های درپیت

دختر بودن یعنی همونی باشی كه مادر و خاله و عمه ت هستن

دختر بودن یعنی انتظار خاستگار مایه دار!

دختر بودن یعنی چرا خونه اونقد کثیفه ؟؟!

دختر بودن یعنی دختر و چه به رانندگی؟ تو باید ماشین ظرفشویی برونی !

دختر بودن یعنی باید فیلم مورد علاقه تو ول كنی پاشی چایی بریزی!

دختر بودن یعنی نخواستن و خواسته شدن!

دختر بودن یعنی حق هر چیزی رو فقط وقتی داری كه تو عقدنامه نوشته باشه!

دختر بودن یعنی شنیدی شوهر سیمین واسه ش یه سرویس طلا خریده 12 میلیون؟

دختر بودن یعنی اجازه گرفتن واسه هرچی ، حتی نفس كشیدن !!

دختر بودن یعنی وا یعنی چی کتکت میزنه مگه کم تو خونه از بابات خوردی..برو سر خونه زندگیت..مردم حرف در نیارن !!! ...

 

دختر بودن یعنی ببخشید میشه جزوه تونو ببینم؟!

دختر بودن یعنی به به خانوم خوشگل....هزار ماشالااااااا...

دختر بودن یعنی برو تو ، دم در وای نستا!

دختر بودن یعنی لباست 4 متر و نیم پارچه ببره!

دختر بودن یعنی خوب به سلامتی لیسانس هم كه گرفتی دیگه باید شوهرت بدیم!

دختر بودن یعنی كجا داری میری؟!

دختر بودن یعنی تو نمیخواد بری اونجا ، من خودم میرم!

دختر بودن یعنی كی بود بهت زنگ زد؟! با كی حرف میزدی؟! گوشیت و بده ببینم !

دختر بودن یعنی خیلی خودسر شدی!

دختر بودن یعنی اول ناموس پدر و برادر بعد هم ناموس شوهر !

دختر بودن یعنی
با لباس سفید اومدن با کفن رفتن !

دختر بودن یعنی
چون پیر شدم میخواد طلاقم بده رفته صیغه کرده !

دختر بودن یعنی فقط میتونی معشوق باشی..عاشق شدن هرگز !

یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, :: 21:16 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

وقتی دخترا دور هم خلوت میکنند!!!!
۱- وای این انگشتر رو کی خریده ؟ چقدر قشنگه !!!!!
۲- وای الهام جون نبودی امروز من با اون پسره قرار داشتم . اینقدر با هم حرفزدیم . حتی اسم بچه هامون هم انتخاب کردیم
۳- من خیلی دلم میخواد آی دی این پسره رو بدست بیارم تا باهاش چت کنم .
۴- امروز یه پسره خوشتیپ و با کلاس توی دانشگاهمون اومده بود . هر چی عشوه و ناز کردم براش تحویلم نگرفت . مگه من خوشکل نیستم
۵- سارا دیدی چه
پسره مودبی توی فروشگاه بود . حتی توی صورتمون هم نگاه نکرد . خیلی پسره سر به زیری بود من که دلم پیشش گیر کرده
۶- مینا دختر با خودت چیکار کردی . چرا این همه چاق شدی . حالا باید بری بدن سازی اندامت رو بسوزونی تا این لباسهای تنگی که گرفتی اندازه ی تنت بشه
۷- راستی شیلا امشب میایی خونه ی ما . امشب جشن تولد منه . حتما بیا . چون میخواهیم کلی برقصیم!!!!

 
یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, :: 20:59 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

وقتی پسرا دور هم خلوت میکنند!!!!
۱- ای رامین بدبخت دلت بسوزه همون دختری که به تو نخ نمیداد من رفتم شمارشو گرفتم
۲- من بدجوری عاشقش شدم . اگه این خوشکله با من دوست بشه من همه ی دوست دخترهام رو کنار میگذارم
۳- بچه ها این دختره رو دیدین که مانتو صورتی میپوشه و یه عینک آفتابی هم میزنه . وقتی هم که توی دانشگاه راه میره هیچکی رو تحویل نمیگیره . باید حالشو بگیریم
۴- ما اینیم دیگه بالاخره شماره رو دادیم به دختره
۵- بچه ها من میخونم شماها دست بزنید ... امشب خونمون بعله برونه ..امشب خونمون
عشق و جنونه ...
۶- بر و بچ جاتون خالی امروز رفتیم کافی نت یه رومی رو به گند کشیدیم!!!

یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, :: 20:57 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

1- همیشه 3 یا 4 تا خواستگار دکتر و مهندس دارن

2- همشون میگن به هیچ پسری اطمینان ندارن اما

با 10.000 تا پسر دوستن.

3-همشون قبل از اینکه باهات دوست بشن BF

(دوست پسر ) نداشتن هیچ وقت.

4- BF شون مال خودشونه اما خودشون

مال همه هستن.

5- همشون از دم خالی بندن.

6- هیچ وقت روز تولدت یادشون نیست.

7- خیلی اتفاقی وقتی باهاشون دوست

میشی 4 روز بعدش تولدشونه.

8- همیشه کیف پولشون رو تو خونه جا گذاشتن.

9- همیشه فوق تخصص آرایش زننده دارن از این

آرایشایی که وقتی می بینی حالت به هم میخوره.

10- همه ی پسرای دنیا رو نگاه می کنن اما نباید

BF شون حتی یک دختر غریبه رو هم ببینه.

یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, :: 20:53 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ
استفراغ چیست ؟

نوعی سونو گرافی فوق پیشرفته که فقط در فیلمهای ایرانی جواب میدهد

و ضریب اشتباهی ندارد کلا !

حتما شخص مورد نظر حامله است !

.

.

.

یه ناشناس
اس ام اس داده میگم “شما؟”

می‌گه “دوس داری کی باشم؟”

می‌گم ناتالی پورتمن!

ولی اگه به شانس منه که داداش حسین رضازاده‌ای !

.

.

.

در زندگی هر انسانی چیز هایی هست که به‌‌ خودش هم مربوط نیست

چه رسد به‌‌ شما دوست عزیز!

.

.

.

یه عده هم هستن که تا ما On میشیم، Off میشن

عزیزم خودتو اذیت نکن ، منم حوصله تورو ندارم!

.

.

.

میازار موری که دانه کش است!

در مورد مورچه ای که دانه همراه اش نیست فتوایی صادر نشده!

می توانید بیازارید

.

.

.

از نظر دکترها همه چی یا سرطانزاست

یا احتمال ابتلا به سرطانو چل و پنج درصد کاهش میده!

.

.

.

مژده مژده !

با ارسال یک پیامک خالی به شماره‌ی بنده

از مزاحمت تلفنی رایگان بهرمند شوید !

 

یکی هست که کتونیش مصداق بارز صلاح کشتار جمعیه

اما ما به صورت صلح آمیز با بوی گندش پشه میکشیم!

.

.

.

مهندسی معکوس !

سر سفره دیدم غذا خیلی شور شده به مامان گفتم چرا اینقد غذا بی نمکه ؟

گفت اتفاقا من کلی نمک خالی کردم تو غذا

گفتم هاااااا !

اگه الان میگفتم غذات شوره میگفتی ما اصلا یه ماهه نمک نداریم تو خونه !

خواستم خودت اعتراف کنی!
 
یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, :: 20:42 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

یه سری کار که دخترها نمی توانند انجام دهند!

 

۱- چیزی در مورد ماشین فهمیدن ، البته به جز رنگش

۲- درک مضمون اصلی یک فیلم هنری

۳- ۲۴ ساعت رو بدون فرستادن sms زندگی کردن

۴- بلند کردن چیزی

۵- پرتاب کردن

۶- پارک کردن

۷- خواندن نقشه

۸- دزدی کردن از بانک

۹- آرام و ساکت جایی نشستن

۱۰- بیلیارد بازی کردن

۱۱- پول شام رو حساب کردن

۱۲- مشاجره کردن بدون داد کشیدن

۱۳- مواخذه شدن بدون گریه کردن

۱۴- رد شدن از جلوی مغازه کفش فروشی

۱۵- نظر ندادن در مورد لباس یک غریبه

۱۶- کمتر از بیست دقیقه داخل یک دستشویی بودن

۱۷- دنده ماشین را با انگشت عوض کردن

۱۸- راه انداختن درست یک ویدئو

۱۹- تماشای یک فیلم جنگی

۲۰- انتخاب سریع یک فیلم

۲۱- ایستاده جیش کردن

۲۲- ندیدن فیلم هندی

۲۳- غیبت نکردن

۲۴- فحش ناموسی دادن

۲۵- نرقصیدن موقع شنیدن یک آهنگ شاد

۲۶- آرایش نکردن

۲۷- لاک نزدن

۲۸- صحبت نکردن وقتی که باید ساکت باشن

۲۹- سیگار برگ و یا چپق کشیدن

۳۰- درک کردن شوهر وقتی اعصابش خورده

۳۱- گریه کردن بدون آبریزش بینی

۳۲- غذا پختن بدون تماشای تلویزیون

۳۳- تماشای اخبار و خوندن روزنامه

۳۴- نق نزدن

۳۵- لگد زدن

۳۶- از سن بیست و پنج سالگی رد شدن

۳۷- اخ تف کردن

۳۹- خواستگاری رفتن

۴۰- از همه مهمتر موارد بالا رو قبول کردن

اگه تونستی قبول کنی اینارو...

عكس العمل دخترها وقتي واسشون شارژ ميفرستي:
هزار توماني= وای مرسي عزيزم
دو هزار توماني= واي؛وای مرسي گلم؛فدات شم
پنج هزار توماني=وای ،قربونت برم؛عجيجم؛نفسم؛عقشم
ده هزار توماني=واي مرسي نفسم؛قربوووونت بشم؛عمرم؛گل نازم؛كجايي بغلت كنم اصلا بوست کنم ، بندازمت رو تخت .. + 18
بيست هزار توماني=نه ديگه؛هيشكي ديگه اينقدر احمق نشده كه شارژ بيست هزار توماني بفرسته!

جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 20:32 ::  نويسنده : ღمارمولکღ

1.یکی از کارایی که به من اعتماد به نفس میده اینه که:پسووردم رو سریع وارد کنم و در عین حال درست هم باشه.خخخخخخخخخخ

2.تا حالا دقت کردید به جای اینکه از کارت های عضو در شبکه بانکی برای خرید و فروش استفاده کنیم میتوانیم با آن ها درز های لپتابمان را تمیز کنیم؟؟؟؟

3.دیروز دیدم که پشت یه ماشینی نوشته بود:"به هرکی دل بستم فرداش بهم گفت شارژ داری برام بفرستی؟"

4.یه قانونی هست که میگه:همیشه یه آهنگی تو پلیلیستت هست که همیشه ازش رد میشی اما هیچ وقت گوشش نمیدی!!!!!!!

5.یکی از مهیج ترین کار های آقایون تماشا کردن پارک دوبل خانم ها هست!!!!!!!!!!!

6.یکی از سرگرمی های من اینه که توی جمع هدفون میزارم اما چیزی گوش نمیدم به جاش به این گوش میدم که بقیه دربارم چی میگن

7.دقت کردین لب آدما هیچ وقت تبخال نمیزنه مگر اینکه 24 ساعت بعدش عروسی یا مهمونی دعوت باشی؟؟؟

8.از پسره پرسیدم با کدوم browserبا اینترنت کار میکنی؟ اکسپلورر،فایرفاکس،سافاری،؟گفت :با همونی که اولش گوگل باز میکنه

9.دقت کردین وقتی کباب میخوریم 90 درصد حواسمون به اینه که با هم تمومشون کنیم!!!!!!!!

10.دقت کردین وقتی حقیقت رو میدونین کوش کردن به دروغ های اون طرف چه قدر حال داره؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!

11.مامانم:پسرمون شام نخورده..........خاک بر سرم .........معتاده

بابام:حتما رفته با این دخترا یه چیزی کوفت کرده دیگه ...................آخه چرا هیچ کی نمیگه کن کوکو سبزی دوست ندارم!!!!!!!!!

پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, :: 21:40 ::  نويسنده : ღمارمولکღ

یه روز پسره میره لوازم التحریر فروشی میپرسه:ببخشید آقا......از این کارت هایی که روشون نوشته ((عشق منی))دارید؟؟؟؟؟؟

مرده میگه :بله..

پسره 10 هزار تومن رو میز میزاره و میگه:میشه لطفا 10 تا بدید؟؟؟؟؟؟عجله دارم.!!!!

پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, :: 21:28 ::  نويسنده : ღمارمولکღ

آهای پسرا علم روانشناسی ثابت کرده که اساسا دخترا عاشق حرف زدن شما میشن نه تیپ و قیافتون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یعنی اینکه دیگه به جای ابرو برداشتن،رفتن به کلاس های بدن سازی و عمل کردن دماغ هاتون

برید کلاس خصوصی ادبیات بگیرید.پارتی کلفت دارما!!!!!!!!!!!!خخخخخخخخخخخخ

پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, :: 21:20 ::  نويسنده : ღمارمولکღ

خیلی خیلی ارزونن.در حد 5،6 تومن

زیاد اعتباری ندارن.خخخخخخخخخخخخ

دل خوش کنن.

در مواقه ضروری در دسترس نیستند.

اساسا کلاستو میارن پایین

البته میشه گفت :از هیچی بهترن.خخخخخخخخخخخخخ

حواست باشه وای به احوالت اگه بی جنبه باشی و اینو بخونی.

 

چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 21:27 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

روزی از دانشمندی ریاضیدان  نظرش را درباره زن و مرد  پرسیدند.

جواب داد:....

اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1

اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10....

اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100
اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر  جلوی عدد یک میگذاریم =1000
                                         
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست ، پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت.

چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 21:21 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

زن و مرد از راهی می رفتند، ماموران آنها را دیدند وآنها را خواستند!
پرسیدند شما چه نسبتی با هم دارید؟
زن و مرد جواب دادند زن و شوهریم
ماموران مدرک خواستند،
زن و مرد گفتند نداریم !
ماموران گفتند چگونه باور کنیم که شما زن و شوهرید ؟!
زن و مرد گفتند ...

برای ثابت کردن این امرنشانه های فراوانی داریم ... !

اول اینکه آن افرادی که شما می گویید دست در دست هم می روند،
ما دستهایمان از هم جداست!

دوم، آنها هنگام راه رفتن و صحبت کردن به هم نگاه می کنند،
ما رویمان به طرف دیگریست!

سوم آنکه آنها هنگام صحبت کردن و راه رفتن،با هم با احساس حرف می زنند،
ما احساسی به هم نداریم!

چهارم آنکه آنها با هم بگو بخند می کنند،
می بینید که، ما غمگینیم!

پنجم، آنها چسبیده به هم راه می روند،
اما یکی ازما جلوترازدیگری می رود!

ششم آنکه آنها هنگام با هم بودن کیکی، بستنی ای، چیزی می خورند،
ما هیچ نمی خوریم!

هفتم، آنها هنگام با هم بودن بهترین لباسهایشان را می پوشند،
ما لباسهای کهنه تنمان است.. !

هشتم، ...

ماموران گفتند
خیلی خوب،
بروید،
بروید،..
فقط بروید ... !

چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 21:17 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد، او با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا او را نجات بخشد، او ساعتها به اقیانوس چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد.
سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از ساحل بسازد ....

تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید، روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود، بدترین چیز ممکن رخ داده بود، او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟»


صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌شد از خواب برخاست، آن می‌آمد تا او را نجات دهد.


مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم!!

چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 21:12 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است…

به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد.
به این خاطر، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت.
دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد. این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو…

« ابتدا در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعد در ۲ متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد. »

آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و خود او در اتاق پذیرایی نشسته بود. مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود ۴ متر است. بگذار امتحان کنم.

سپس با صدای معمولی از همسرش پرسید:

« عزیزم ، شام چی داریم؟ »

جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. بازهم جلوتر رفت و به درب آشپزخانه رسید. سوالش را تکرار کرد و بازهم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و درست از پشت همسرش گفت:

« عزیزم شام چی داریم؟ »

و همسرش گفت:

« مگه کری؟! » برای چهارمین بار میگم: « خوراک مرغ » !!

سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, :: 19:26 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ
روزي مردي به سفر ميرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه ميشود که هتل به کامپيوتر مجهز است . تصميم ميگيرد به همسرش ايميل بزند . نامه را مينويسد اما در تايپ ادرس دچار اشتباه ميشود و بدون اينکه متوجه شود نامه را ميفرستد . در اين ضمن در گوشه اي ديگر از اين کره خاکي ، زني که تازه از مراسم خاک سپاري همسرش به خانه باز گشته بود با اين فکر که شايد تسليتي از دوستان يا اشنايان داشته باشه به سراغ کامپيوتر ميرود تا ايميل هاي خود را چک کند . اما پس از خواندن اولين نامه غش ميکند و بر زمين مي افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش ميرود و مادرش را بر نقش زمين ميبيند و در همان حال چشمش به صفحه مانيتور مي افتد:
گيرنده : همسر عزيزم
موضوع : من رسيدم
ميدونم که از گرفتن اين نامه حسابي غافلگير شدي . راستش انها اينجا کامپيوتر دارند و هر کس به اينجا مياد ميتونه براي عزيزانش نامه بفرسته . من همين الان رسيدم و همه چيز را چک کردم . همه چيز براي ورود تو رو به راهه . فردا ميبينمت . اميدوارم سفر تو هم مثل سفر من بي خطر باشه . واي که چه قدر اينجا گرمه !!!
سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, :: 19:16 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

خانم حمیدی برای دیدن پسرش مسعود ، به محل تحصیل او یعنی لندن آمده بود او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک دختر به نام ویکی هم اتاقی شده کاری از دست خانم حمیدی بر نمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود.

او به رابطه میان آن دو مشکوک شده بود و این موضوع باعث کنجکاوی بیشتر او می شد. مسعود که فکر مادرش را خوانده بود به مادرش گفت میدانم که شما چه فکری می کنید ، اما من به شما اطمینان می دهم که من و ویکی فقط هم اتاقی هستیم

‎ حدود یک هفته بعد ویکی پیش مسعود آمد و گفت : ” از وقتی که مادرت از اینجا رفته ، قندان نقره ای من گم شده ، تو فکر نمی کنی که او قندان را برداشته باشد؟ مسعود گفت : خب، من شک دارم ، اما برای اطمینان به او ایمیل خواهم زد‎.

‎او در ایمیل خود نوشت :مادر عزیزم، من نمی گم که شما قندان را از خانه من برداشتید، و در ضمن نمی گم که شما آن را برنداشتید . اما در هر صورت واقعیت این است که قندان از وقتی که شما به تهران برگشتید گم شده

با عشق، مسعود ‎

روز بعد مسعود یک ایمیل به این مضمون از مادرش دریافت کرد : پسر عزیزم من نمیگم تو با ویکی رابطه داری و در ضمن نمیگم که تو باهاش رابطه نداری اما در هر صورت واقعیت این است که اگر او در تختخواب خودش می خوابید ، حتما تا الان قندان را پیدا کرده بود‎.

با عشق ، مامان

 

سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, :: 19:7 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

روزی دخترک از مادرش پرسید: 'مامان  نژاد انسان ها از کجا اومد؟مادر جواب داد: خداوند آدم و حوا را خلق کرد. اون ها بچه دار شدند و این جوری نژادانسان ها به وجود اومد.
دو روز بعد دختر همین سوال رو از پدرش پرسید.
پدرش پاسخ داد: 'خیلی سال پیش میمون ها تکامل یافتند و نژاد انسان ها پدید اومد..'
دخترک که گیج شده بود نزد مادرش رفت و گفت:مامان  تو گفتی خدا انسان ها روآفرید ولی بابا میگه انسان ها تکامل یافته ی میمون ها هستند...من که نمی فهمم!
مادرش گفت: عزیز دلم خیلی ساده است. من بهت در مورد خانواده ی خودم گفتم و بابات درمورد خانواده ی خودش!

 

سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, :: 19:2 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

یه روز یه آقایی نشسته بود و روزنامه می‌خوند که زنش یهو ماهی تابه رو می‌کوبه سرش.
مرده میگه: برا چی این کارو کردی؟
زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تیکه کاغذ پیدا کردم که توش اسم "جنى" نوشته شده بود ...
مرده میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب‌دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش "جنی" بود.
زنش معذرت خواهی می‌کنه و میره به کارای خونه برسه.
سه روز بعدش مرد داشت تلویزیون تماشا می‌کرد که زنش این بار با یه قابلمه بزرگتر کوبید رو سر مرده که تقریبا بیهوش شد.
وقتی به خودش اومد پرسید: این بار برا چی منو زدی؟زنش جواب داد: آخه اسبت زنگ زده بود.

دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, :: 16:39 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

گفت مردی به همسرش روزی.... من بمیرم چگونه خواهی زیست؟ گفت: از چند و چون آن بگذر.... تو بمیری برای من کافیست

دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, :: 15:53 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

بیچاره پسرها اگه تیپ بزنن برن بیرون میگن با کی قرار داری؟ اگه لباسهای معمولی بپوشن میگن اصلا سلیقه نداری اگه زیاد بگن دوستت دارم . میگن باز چه نقشه ای تو سرته اگه نگن دوست دارم میگن پای کس دیگه ای وسطه اگه زیاد بهتون زنگ بزنن میگن اعتماد نداری اگه یه مدت زنگ نزنن میگن سرت خیلی شلوغه اگه تو خونه زیاد بخندن میگن لوس شدی اگه نخندن میگن چه مرگته عاشق شدی اگه شام بخوان میگن همش به فکر شکمتی اگه شام نخوان میگن چی کوفت کردی

دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, :: 15:49 ::  نويسنده : ღزبــون درازღ

تنها یکی از ۱۰۰۰ مرد، رهبر مردان دیگر می شود. ۹۹۹نفر دیگر دنباله رو زنهایشان هستند."گروچو مارکس"

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ 

بعضی از پسرا رو که میبینم دلم میخواد بهشون بگم:

خوشکل خانوم کدوم آرایشگاه میری !!!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ 

شما آقا پسری که ابروهاتو ور میداری که خوشگل بشی، فقط با یه ابرو ورداشتن که خوشگل نمیشی، باید رژ بزنی، دامنم بپوشی که ناز بشی!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

عوض کردن شوهر فقط عوض کردن مشکل است. “کاتلین نوریس

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ 

مرد مثل همان خروسی است که خیال می کند خورشید تنها برای این طلوع می کند که صدای قوقولی قوقوی او را بشنود. “جرج الیوت ”

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ 

دقت کردید تمام بیچارگی زلیخا از روزی شروع شد که؛ یوسف را به غلامی قبول کردند.

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ 

مردها را باید کشت

جور دیگر باید زیست …

درباره وبلاگ


این وب مجهز به دوربین مدار بسته میباشد اومدی تو نظر یادت نره ✖ ◄▼►◄▼►▲◄▼►▲◄▼ دست به سینه بشین می خوام حرف بزنم! باید این چیزا رو بدونی: اینجا چاردیواری اختیاریه ! هر جور رفتار کنی همون جوری هم جواب میگیری ! ●●· هر روز شادتر از دیروزیم ✿✿✿ ◄▼►◄▼►▲◄▼►▲◄▼ ✖ نظر خصوصی ممنوع ✖ ✖ ورود هر بی جنبه ممنوع!!:D ✖ ✖ ورود افرادی که میخندی بهشونــ پرروو میشـــن ممنوع:D ✖ ✖هر کسی و که دلم بخواد لینک میکنمــــ✖ ✖ج کامت هارو مدیریت وبلاگ میده.✖ ◄▼►◄▼►▲◄▼►▲◄▼ ●●•مسلط به دو زبان زنـده دنیا : 1) زبون آدمـــــــــــــی زاد✔ 2) زبون نفــــــــــــهمی✔ با تشکر ღچـــــش سفیدღ
آخرین مطالب
پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 98
بازدید هفته : 540
بازدید ماه : 533
بازدید کل : 98163
تعداد مطالب : 203
تعداد نظرات : 67
تعداد آنلاین : 1