چار دیوونه بیشین چایی بیارم جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 10:48 :: نويسنده : ღچـــــش سفیدღ
تعدادی از جانبازان دفاع مقدس، در حالی که برخی از آنان به لحاظ عمومی حتی قادر به خوردن غذا نبودند و از سرم اسفاده می کردند، در نماز جمعه حاضر شده و قامت شکسته خود را به نماز بسته اند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این جانبازا رو میبینید؟؟ این بیچاره ها بدون دستگاه نمیتونستن نفس بکشن اما اومدن نماز جمعه ... ! واسه خودم و امثال خودم متاسفم واقعا متاسفم ... ماسالمیم و نمیریم ... بعد اینا رو ببیند ... ! هی روزگار .... اصلا یادم نمیاد تا حالا پامو گذاشته باشم مصلی نماز جمعه !! ما آدم بشو نیستیم یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, :: 23:0 :: نويسنده : ღچـــــش سفیدღ
امروز میخوام از زبون خودم بگم : حالم از این دنیای الکی بهم میخوره ... حالم از این خنده های زورکی بهم میخوره ... از این دنیایی که پر از دروغه ... از این دنیایی که پر از سختیه ... از این دنیایی که ... متنفرم ... خدایا از چی بگم؟! از این دنیای سیاه رنگ؟! یا از این آدمای هزار رنگ ؟! یا شادیم این حرفای تکراری و بی رنگ ؟!!! خدایا خسته شدم از بس این راز رو توی دلم نگه داشتم ... آخه تا کی؟؟؟؟؟ تا کی؟؟؟؟؟؟ تا کی؟؟؟؟؟ تا کی؟؟؟؟ این راز دل من خیلی سنگینه خدایا ... روی شونه های ضعیف من سنگینی میکنه ... کاش میتونستم تا فردا صبخ بخوابمو دیگه چشمامو وا نکنم ... خدایا از همه چی خسته م ... کاش میتونستم به یکی این حرفا رو بگم ...
شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 20:6 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
خدا به فرشته ها شعور داد بدون شهوت، به حیوان ها شهوت داد بدون شعور و به انسان هر دو را، انسانی که شعورش بر شهوتش غلبه کند از فرشته ها بالاتر است، و انسانی که شهوتش بر شعورش غلبه کند از حیوان…..پـسـت تر جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 21:22 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
ﺳﺎﮐﺘﻢ ﺍﻣﺎ ﻻﻝ ﻧﯿﺴﺘﻢ ... یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, :: 15:43 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
پـشـت یـك هـزار تـومـانـی نـوشـتـه بـود: یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, :: 15:20 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
کوروش پاشو ببین کشور تو راه مهیبیه //// پاشو بنگر که ملت توی خواب عمیقیه
ببین به دنیا داریم میگیم که ما برتریم //// در حالی که ما ها همه گدا پروریم
ببین یه جوون داره از ته دلش بهت داره میگه //// اینجا لوات و ضنا جزءی از کردار نیکه
کوروش ناموس فروشی رو دور قیمت //// کوروش ملت گفتار نیکش فحشو غیبته
کوروش تو رو تحقیرو ویران کردن //// اسمت خط خورده از تقویم ایران رسما
راستی مقبرت با سیل و بلاها رفته //// عکست فقط سر در قلیون سراها نصبه
کوروش ارامش خیلی وقته زندانی شده //// نماد فروهر نماد شیطانی شده
کوروش داره برمیگرده عقب زمونه //// کوروش راستی میدونستی خدا عرب زبونه
یعنی جهنم جای ماست که فارسی خوندیم //// دنیا پیشرفت کرد ما دوره ی دارسی موندیم
کوروش خلیجتو خلیج عرب نامیدن //// ولی بازم عربو تو وطن راه میدن
همون عرب هایی که هستن تشنه به خونمون //// همونا که دختار رو کردن زنده به گورشون
هستن همسایه ی ایران ما روی کاغذ //// ولی دستاشون با دست بیگانه ها تو یه کاسس
دلت گرفته کوروش میدونم تابع احساسی //// مردم اشک ریختن سر قبر ناصر حجازی
ولی چه فایده اسطوره ها در اغوش میرنو //// بعد مدتی از یاد ها فراموش میشن
بغضی تو گلومه مثل یه دیوانه تو بندم //// چرا تندیستو دادن دست بیگانه تو لندن
چرا یادت کوروش از همه حیف دود شده //// نوشتن عقده ها فقط تویه فیسبوک شده
کوروش مردو مردونگی از تو افکار رفته //// سلاح کشتار جمعی شده اخبار هفته
جوونا جیباشون خالیه و از دم بیکارن //// اونا فکر خالی کردنو باز زدن سیگارن
کوروش جوونا از بی پولیشون جنون میگیرنو //// یه عده ریش سفید نشستنو جومونگ میبینن
از همون ریش سفیدایی که جیباشون شده //// پول ملت که تو حسابای سیباشون پره
ما هم هر روز از دیروزمون مرده تر هستیم //// که یه ملت سیاه پوشه مرده پرستیم
کوروش هواپیماها به عشق ملت میپرنو //// مسافرارو به بهشتو جنت میبرن
بعد این حادثه مردم رخت سیاه میپوشنو //// شراب مرگو با یه بخت سیاه مینوشن
کوروش جایه اینکه به امید اینده بشینی //// حامد حاضر بمیره ایرانو پاینده ببینی
یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, :: 15:11 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
دوستان لطفا 1 دقیقه وقت بگذارید بخاطر ایران و ایرانی . . اعراب به ما آموختند بجای خوراک بگوییم غذا .که خود به ادرار شتر میگویند به ما آموختند برای شمارش خودمان بجای تن بگوییم نفر که برای شمارش شتر استفاده میکنند بکار ببریم به ما آموختند به جای واق واق سگ بگوییم پارس که نام سرزمینمان است به ما آموختندبگوییم شاهنامه آخرش خوش است چون آخر شاهنامه ایرانیان از اعراب شکست میخورند آیا وقت آن نرسیده فرهنگ خود را از این همه نا آگاهی رها کنیم جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, :: 20:39 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
حسین فریاد می زند: "هل من ناصر ینصرنی؟" دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 15:41 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺳﻢ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻛﺮﺩ . ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﭘﺎﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻓﺖ ، ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺷﻌﺮ ﺑﻨﻲ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ ، ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ: ﺑﻨﻲ ﺁﺩﻡ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺯ ﻳﻚ ﮔﻮﻫﺮﻧﺪ ﭼﻮ ﻋﻀﻮﻱ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺩﮔﺮ ﻋﻀﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪ ، ﻣﻌﻠﻢﮔﻔﺖ: ﺑﻘﻴﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ! ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﮔﻔﺖ: ﻳﺎﺩﻡ ﻧﻤﻲ ﺁﻳﺪ ، ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﻳﻌﻨﻲﭼﻲ ؟ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻲ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻲ؟! ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: ﺁﺧﺮ ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﻳﺾ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﻱ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ،ﭘﺪﺭﻡ ﺳﺨﺖ ﻛﺎﺭﻣﻴﻜﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎﻻﺳﺖ، ﻣﻦ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ ﻫﻤﻴﻦ؟ !ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﻱ ﺑﺎﻳﺪ ﺷﻌﺮ ﺭﻭ ﺣﻔﻆ ﻣﻴﻜﺮﺩﻱ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﻧﻤﻴﺸﻪ! ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻛﺰ ﻣﺤﻨﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﻲ ﻏﻤﻲ ﻧﺸﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺖ ﻧﻬﻨﺪ ﺁﺩﻣﻲ چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 16:40 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
رامبد کیف مدرسه را با عجله گوشه ای پرتاب کرد و بی درنگ به سمت قلک کوچکی که روی تاقچه بود ، رفت . مغازه دار میگه : به به . مبارک باشه . چه جوری باشه ؟ چرم یا معمولی ، مشکی یا قهوه ای ، ... چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 16:13 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, :: 14:47 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
ﻫﺮ ﻏﻠـﻄﯽ ﺭﻭ ﺍﻧـﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻥ ،
تولد انسان همانند روشن شدن کبریتی است و مرگش خاموشی آن بنگر در این فاصله چه کردی گرما بخشیدی ؟ یا سوزاندی . . . ؟
بزرگترین عبادت لبخند به پسرک کفاشی است که نان آور خانه است که به جای کیف قاپی کفش آدم های پولداری را برق می زند . . . در مسابقه بین موش و گربه معمولا موش برنده است زیرا گربه برای غذا میجنگد و موش برای زندگی نتیجه اخلاقی : ترس از دست دادن همیشه بهتر از میل به افزایش است . . . همیشه به قلبت توجه کن بااینکه سمت چپه ، اما همیشه راست میگه . . . کلید همه کارها صبر است شما جوجه را با صبر کردن از تخم مرغ به دست آورید، نه با شکستن آن. نادان را از هر طرفی بنویسید نادان است . . .
یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, :: 16:7 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
دارا گدا شد دهقان فداکار پیر شد چوپان دروغ گو عزیز شد کوکب حوصله مهمان را ندارد کبرا دماغش را عمل کرد روباه و کلاغ دستشان در یک کاسه شد حسنی گوسفند هارا ول کرد، در شرکتی آبدارچی شد آرش کمانگیر معتاد شد شیرین، خسرو و فرهاد را پیچاند با اسفندیار زدن به کیف قاپی کاوه هم شد مسافر کش افراسیاب رفت خارج پناهنده شد رستم از گشنگی سیمرغ رو منقل کباب کرد سهراب رو هم تو زندان کشتند " استقلال تیم اول جدول شد " به راستی چه به روز ماآوردند؟ شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, :: 15:10 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
مرد از زن خیلی تنهاتره ! شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, :: 15:10 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
مرد از زن خیلی تنهاتره ! جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, :: 16:7 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی میکند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد اوفرستادند..
مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکردهاید.
نمیخواهید در این امر خیر شرکت کنید؟
وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگیاش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمیکرد؟ زود قضاوت کردید؟
مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمیدانستم. خیلی تسلیت میگویم. وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمیتواند کار کند و زن و 5 بچه دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمیتواند از پس مخارج زندگیش برآید؟زود قضاوت کردید؟ مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه . نمیدانستم. چه گرفتاری بزرگی ... وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینههای درمانش قرار دارد؟زود قضاوت کردید؟ مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمیدانستم اینهمه گرفتاری دارید ... وکیل: خوب. حالا وقتی من به اینها یک ریال کمک نکردهام شما چطور انتظار دارید به خیریه شما کمک کنم؟ باز هم زود قضاوت کردید؟؟؟؟ گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!
آن را روی آتش می ریزم ! جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, :: 15:35 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
دختر کوچولو و پدرش از رو پلي ميگذشتن. جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, :: 13:33 :: نويسنده : ღمارمولکღ
لطفا در قسمت نظر ها نمره دهید(از20) توجه!فقط نام کسانی که از 18.5 به بالا میدهید را در قسمت ثبت نظر بنویسید. خانم سرلک(زیست) خانم کوهدوست(فیزیک) خانم رضایی(شیمی) خانم دستغیبی(علوم اجتمایی) خانم فاطمی(ریاضی) خانم پوربهی(ادبیات) خانم حسین پور(کامپیوتر) خانم شهابی(حرفه) خانم ادب(هنر) خانم حق شناس(زبان) خانم غریبی(ورزش) خانم مصدق زاده(دینی و قرآن)
صفحه قبل 1 صفحه بعد درباره وبلاگ این وب مجهز به دوربین مدار بسته میباشد اومدی تو نظر یادت نره ✖ ◄▼►◄▼►▲◄▼►▲◄▼ دست به سینه بشین می خوام حرف بزنم! باید این چیزا رو بدونی: اینجا چاردیواری اختیاریه ! هر جور رفتار کنی همون جوری هم جواب میگیری ! ●●· هر روز شادتر از دیروزیم ✿✿✿ ◄▼►◄▼►▲◄▼►▲◄▼ ✖ نظر خصوصی ممنوع ✖ ✖ ورود هر بی جنبه ممنوع!!:D ✖ ✖ ورود افرادی که میخندی بهشونــ پرروو میشـــن ممنوع:D ✖ ✖هر کسی و که دلم بخواد لینک میکنمــــ✖ ✖ج کامت هارو مدیریت وبلاگ میده.✖ ◄▼►◄▼►▲◄▼►▲◄▼ ●●•مسلط به دو زبان زنـده دنیا : 1) زبون آدمـــــــــــــی زاد✔ 2) زبون نفــــــــــــهمی✔ با تشکر ღچـــــش سفیدღ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||||||
|