چار دیوونه بیشین چایی بیارم پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, :: 18:35 :: نويسنده : ღزبــون درازღ
بر بالای تپه ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان استافسانه حاکی از آن است که در قرن 15، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می کند. اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه می برند.فرمانده دشمن به قلعه پیام می فرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند.پس از کمی مذاکره، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و براساس قول شرف، موافقت می کند که هر یک از زنان دربند، گرانبها ترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشد.ناگفته پیداست که قیافه حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانده دشمن به هنگامی که هر یک از زنان شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج می شدند بسیار تماشایی بود!
به نظرشما اگه قضیه بر عکس بود آقایان چه کار می کردند؟ آقایون جواب بدید خواهشا نظرات شما عزیزان:
غیر ممکنه میذاشتم زنم تنهایی از اون لشکر عبور کنه یا خودم می بردمش با خودم و یه لحظه تنهاش نمی ذاشتم یا اگه نذاشتن ببرمش همو نجا می کشتمش تا نتونه تنهایی بره غیرتم اجازه نمیده غیر از این کار رو انجام بدم
درباره وبلاگ ![]() این وب مجهز به دوربین مدار بسته میباشد اومدی تو نظر یادت نره ✖ ◄▼►◄▼►▲◄▼►▲◄▼ دست به سینه بشین می خوام حرف بزنم! باید این چیزا رو بدونی: اینجا چاردیواری اختیاریه ! هر جور رفتار کنی همون جوری هم جواب میگیری ! ●●· هر روز شادتر از دیروزیم ✿✿✿ ◄▼►◄▼►▲◄▼►▲◄▼ ✖ نظر خصوصی ممنوع ✖ ✖ ورود هر بی جنبه ممنوع!!:D ✖ ✖ ورود افرادی که میخندی بهشونــ پرروو میشـــن ممنوع:D ✖ ✖هر کسی و که دلم بخواد لینک میکنمــــ✖ ✖ج کامت هارو مدیریت وبلاگ میده.✖ ◄▼►◄▼►▲◄▼►▲◄▼ ●●•مسلط به دو زبان زنـده دنیا : 1) زبون آدمـــــــــــــی زاد✔ 2) زبون نفــــــــــــهمی✔ با تشکر ღچـــــش سفیدღ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
|
|||||
![]() |